پرنس دانیالپرنس دانیال، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره
پرنسس بنیتاپرنسس بنیتا، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

ما چهار نفر

عروسی

دیشب عروسی دختر عمه مامانی بود شما تا الان بسیار عروسی رفتی اما چیزی که مهم بود بیشتر این عروسیها کوچولو بودی وزیر یکسال سنت بود خاطر همین زود می خوابیدی اونم توی اون همه سر وصدا اما عروسی دیشب شما دیگه بزرگ شده بودی کلا مفهومش می فهمیدی اولش چون به جایگاه رقص نزدیک نبودیم ازم خواستی که بریم جلو توهم بین اون همه بچه رقصیدی تا مدتی به نگار زل زده بودی اخه لباس عروس پوشیده بود ومثل فرشته ها شده بود ماشالا بعدش چشمت افتاد به دوربین که خانمه با دست به اصطلاح فرمونش داشت می چرخوند بعد هم به دوربین دیگه دقیق شدی که چطور پ ایه اش راتنظیم می کردن  اونقدر که دقیق شدی اخر خانم فیلم بردار عاشقت شد اومد یه بوس محکمت کر...
31 خرداد 1392

میلاد نور مبارک

تولد آقا امام زمان به همه عزیزان وشیعیان وچشم انتظاران آن گل نرگس حضرت زهرا مبارککککککککککک ایشالا این روزا بهتون خوش بگذره التماس دعا   ازشنبه درون خودتلنبار شدیم تا آخر پنج شنبه تکرار شدیم خیر سرمان منتظر دیداریم جمعه شدولنگ ظهر بیدارشدیم ...
31 خرداد 1392

کارهای روزمره

نازنینم این روزها کشور در گیر انتخابات است ودرپی آن سرعت نت حسابی در نوسان است منم کلا بی خیال نوشتن شدم اما امشب بالاخره نت وصل شد شماهم زودتر خوابیدی تامنم بتوانم سری به وبت بزنم از کارهات بگویم بس که ناناز وشیرین شدی دیگه انگشت به دهن می مونم که این همه ادا را کی یاد گرفتی   جملات را تقریبا کامل میگی مثل ما آمدیم نون بخره  بسی بخر(بستنی) الهی شکر آی بایو (ilove you)حبی (عشق من)حبیبی(عزیز من) کارهایی مثل سلام کردن دست دادن تشکر کردن اب خوردن وکمی غذا خوردن رابلدی صلوات می فرستی سجده می روی در عین حال با کمترین آهنگ می رقصی عاشق عروسی رفتن هستی ودست می زنی کل می زنی وخیلی امور دیگر لکن ...
29 خرداد 1392

برای پدرها

شاید بنظر خیلیها برای نوشتن در مورد پدر دیر باشد اما نیست برای منی که پدری مهربانتر از هر پدری داشتم که مهربانیش به لطافت گلها بود وخوبیهایش به همگان برایم مهر تائید بود ودوستیش اخر هر رفاقتی پدری که هرگز زمستانها یادش نمی رفت من عاشق گل نرگسم وبا یک بغل گل سراغم می امد دوستت دارم پدر خوبم بدان بیاد ان موقعها هنوز ساعتت را تکان می دهم تا دوباره کار کند وقتی عقربه هایش تکان می خورد بوی تورا حس می کنم انگار کناریم انگار نه حتما کنارمی مثل همیشه یادت بخیر قهرمان کودکیم والگوی جوانی وپیریم   همسر خوبم مرد بزرگ زندگیم وپسر نازم مرد کوچک زندگیم روز شما فرشته های مهربانی مبارککککک ...
12 خرداد 1392

اطلاعیه شماره2

از این پس هر کسی باعث دلخوری گل پسر شود به هر دلیلی حتی نگاه کردن اورا بچه بد می نامد مگر در صورتی که دلش راسریع بدست بیاورید مثل دادن یک شکلات واگر این شکلات یا خوردنی مورد علاقه اش بزرگ باشد ذر جواب شما ممنون بزرگ می شنوید به این صورت: ممنون   ممنووون  ممنوووون البته تبصره هم دارد: اینکه اگر بعد از گفتن بچه بد شما گریه کنید سریعا یک بوس بزرگ نصیبتان می شود ...
10 خرداد 1392

شعر خوانی

شما اولین شعری که یاد گرفتی یه توپ دارم قلقلی بود که به نسبت سنت زود شروع کردی چند روزه دارم باهات کار می کنم تا شما این چند تای دیگه هم یاد گرفتی اهوی دارم خوشکله خوشتله            فرار کردم ز دستم دوریش برام مشکله مشتله تاب تاب عباسی                         خدا منو نندازی وروجک ناز نازی                           چه کیفی داره ...
7 خرداد 1392
1